سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

به نقل از خبرگزاری فارس زنی که در هفته گذشته بر سر اختلافی که با همسرش داشت چاره ای جز قهر نیافت...

پس از گذشت چند روز این زن و شوهر با وساطت خواهر و مادر زن دوباره زندگی نویی را آغاز کردند...

به مصاحبه ی کوتاهی که پس از این آشتی با زن انجام دادیم توجه بفرمایید:

*سلام

-ببعععععع بععع بببععع

*خواهرم من یک مردم با دختر که صحبت نمی کنی....پس بهتره با زبون آدمیزاد حرف بزنیم

-آخ...ببخشید حواسم نبود...همین کارها رو کردم که شوهرم از دستم آصی شده بود

*چی شد که پیداتون کردن؟

-تو عید قربون داشتن سرم رو می بریدن که یکی از همسایه های قدیمیمون من رو شناخت و به مادرم زنگ زد

*چی شد که کارتون به اینجا کشید؟

-آخه زن همسایمون فرار کرده بود....منم رو چشم هم چشمی فرار کردم

*به نظرت کار درستی کردی؟

-من غلط کرده باشم...به قول شوهرم تو فقط به درد ******(ببخشید که نمیتونیم چاپ کنیم)می

خوری...تازه گیها مثل اینکه به درد******هم نمیخورم

*درسته که شوهرت هوو روی سرت آورده؟

-بله...من کاملا راضی هستم....فکر میکنم که ? تا از دخترهای فامیلمون رو گرفته باشه...دعای اهالی

محلمون همیشه پشت شوهرم هست....خدا خیرش بده

*خوب مثل اینکه زیاد حرف زدی

-هر چی شوهرم بگه(شوهر:بسته دیگه....آقا خفش کن...کلی ظرف و کهنه تو خونه ریخته)

*برای حسن ختام مصاحبه آیا حرفی.نصیحتی برای دخترهای همنوع خودت داری؟

-با اجازه ی شما و شوهرم....بببع بعع ببععبببع ببعب بع بعبع بع بع بع بعب بع!!!


نظر()

 کشف...       وقت آن...


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ